دفتر خاطرات منو عشقم
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
نظرات شما عزیزان:
92.8.29
اون روز بهترین دوستم کیمیا اومد خونمون باهم رفتیم بیرون
خیییییلی هوا عالی بود بارونه خیلی قشنگی بود ازون هواها بود که دوست داشتم کنارم باشی
دیگه کم کم داشتیم بر میگشتیم که دیدم اس فرستادی یکم اس بازی کردیم
من - انقد بارون قشنگیهههههه
عشقم - میدونم منم زیر بارونم
من - تنهایی؟
نفسم - آره عزیزم
بعد از 2 دیقه زنگ زدم با هم حرفیدیم
من - سلام
زندگیم - سلام خوبی؟؟
من - مرسی تو خوبی ؟
عشقم - اره چه خبر کجایی ؟
من - با کیمی اومدیم بیروووون یکم بگردیم
عشقم - راستشو بگوووو شیطون چند تا شماره گرفتی؟؟
من - هیچیییییی انقد اذیتم نکننن
کیمیا از اون ور - دروغ میگه کلی شماره گرفته
من - ااااا این دروغ میگه ها
عشقم - باشه . من رسیدم خونه کاری نداری؟
من - نه مراقب خودت باش
عشقم - تو هم مراقبه خودت باش
من - خدافظ
عشقم - خدافظ
2دیقه 41 ثانیه با هم حرف زدیم خیییییلی خوب بود درسته قبلا تو ویچت ویس فرستاده بودیم و رو در رو هم حرف زدیم اما این اولین بار بود که تلفنی میحرفیدیم
اهان وقتی زنگ زدم با یکمی تاخیر ج دادی بعدا فهمیدم واسه این بوده که تعجب کردی از اینکه من زنگیده بودم
به منم سربزن خوشحال میشم.
موفق باشید و امیدوارم به هم برسین!!!!
برچسبها:
طراح : صـ♥ـدفــ |